سیر تکاملی شناخت !!!

پلان اول :فکر می کنی خود خود خودشِ !!! یکذره هم شک نداری و اگر کسی احیانا کوچکترین تردیدی بخواد برات به وجود بیاره سریع موضع گیری می کنی !!!


پلان دوم : یک کم می گذره و می بینی نه بابا یکذره با اون چیزی که فکرشو می کردی فرق داره ، یکذره تردید به وجود می آد اما اونقدر نیست که بخواد منصرفت کنه ...


پلان سوم : بیشتر می گذره و می بینی ای بابا علاوه بر اینکه غر می زنه یکذره هم لجباز ، این بار یکذره بیشتر تردید می کنی اما مرتکب همون اشتباه رایج میشی و به خودت میگی درستش می کنم اصلا بگذار ازدواج کنیم بگذار خَرم از پل بگذره بگذار مامانش پاش از خونمون قطع بشه بگذار ی خورده چیز بشیم همه چی درست میشه و میشه اونی که من می خوام ... 


پلان آخر : چشم به هم می زنی و می بینی وسط جهنمی گرفتار شدی که نه راه پیش داری نه راه پس و طرف نه تنها اصلاح نشده بدتر هم شده و یکسری خصوصیات جدید هم از خودش بروز داده ...


نتیجه غیر اخلاقی : این همه کیبورد فرسایی کردیم که بگیم عزیزان دل داداچ طرفتون رو اونجوری که هست بپذیرید نه اونجوری که دوست دارید و می خواهید و توقع دارید !!! هر آدمی شامل مجموعه ای از صفات خوب و بد است ، سعی کنیم همدیگه رو اونجوری که هستیم بپذیریم !!!